
بسم الله .... الرحمن .... الرحیم ....
«امامی که اعجازش دعاست» ، در دعای۴۵ صحیفه اش چه زیبا و دلنشین با خدا سخن می گوید...
تصورش را بکنید، آخرین شب بزرگترین بزم سال است..
به_وقت_خداحافظی...
بزرگترین مهمانی دنیا از طرف بزرگترین میزبان دنیا...
و مهمانانی به وسعت زمین..
کاسه ات را جلوی چنین میزبانی می آوری و هرچه می خواهی بخواهی، یادت می افتد که او در این مهمانی از پیش داده است..
امام ، میان قربان صدقه هایش در دعا، می فرماید: «تویی که از تشکر بنده ات ، تشکر می کنی، حال آنکه این تشکر کردن ها را هم خودت به او الهام نموده ای...»
انصاف را قاضی کنید، کسی به ذهنش هم این همه لطف خطور می کند؟؟؟؟..
اگر بنده بود، می گفتیم تشنه ی معرفت پیدا کردن ماست...
هی نعمت می دهد، هی می بخشد،
بعد هی جلوی راهت را روشن می کند که بخشش ها و نعمت ها را ببینی،
بعد هی از ندیدن هایت چشم می پوشد،
و بعد هی یادت می دهد چشمت را چه طور روی لطف ها و زیبایی هایش نبندی،
التماست می کند، تا مبادا به بیراهه بروی ،
و بعد که می روی هم، راه و رسم بازگشت را فریاد می زند،
و تا بر میگردی، به آغوش می کشانَدَت...
اگر بنده بود می گفتیم مجنون و شیدای مهمانان است...
اما جمع بی نیازی که در پی بی نهایت بودن و کفایت است،
و این همه لطف و اشتیاق به بهره مندی انسان، فقط در خود خداست و بس...
شده معنای دعا را بخوانید،
فرازهای اول - خداشناسی مان را تا بخواهیم بالا میبرد...
فرازهای دوم - شناخت جدیدی از ماه رمضان به ما می دهد... قدر این بزم و مهمانی بزرگ را در دلهایمان بزرگ تر می کند.
فراز های سوم - امام که آشناتر است به زبان میزبان، هرچه در این ماه از دست داده ایم را به گونه ای طلب می کند که گویی آتشِ حسرت خسران را کمی سرد می کند..
و دلمان خوش می شود که دعا، دعای عزیزترین مهمان خداست...
خریدار دارد برای این میزبان..