
روز معلم برای ما، فقط روز معلم نیست...
یک روز مقدس است...
انگار دنیا میشود عالم ذر...
و ما دوباره عهد الست میان خدا و انسان را مرور میکنیم...
و نسبتمان با همه عالم تازه میشود...
- از خدای خالقی که صفت عِلمش تجلّی کرد و آن را به عالَم پاشید و برای عالَمی، معلمی کرد تا ابدیت...
- تا رسولانی که در امتداد معلمی خدا، تاریخی را برای فهمیدن و رشد کردن آماده میکردند...
- تا پیامبری که علمش همچون طبیب، درمان می کرد و معلمی کردن هایش، حال «باخعٌ نفس» داشت...
- تا امامانی که برای انسان بارها و بارها و بارها جان دادند و جانشان تمدید می شد برای معلمی کردن...
- تا پدر و مادری که تعلّم فرزند را تا آخرین لحظه عمر به دوش می کشند...
- و تا معلمانی که عشق و از جان مایه گذاشتن برای رشد و تعالی مُتربّی، مشق شبشان بود.
- حتی فرزندی که اندازه هزاران استاد تو را می سازد،
- و حتی نابلدی که بر سر راهت قرار میگیرد و خرابکاری اش می شود هزاران درس...
آری...
این روز برایمان یادآور عهد الستی است که تمام نسبتهای عالم را به یکنقطه وصل می کند...
همان نقطه آشنای «الست بربکم» ؟؟؟
و دلم میخواهد بارها و بارها در پاسخش بگوییم بلی...
و تکرار کنیم... و فریاد زنیم...
که تو رب مایی...
خدای ربّی که تمام عرش و کبریا و کائناتش را مامور کرد که تمام وجود ما را رشد دهد.
روز معلم هزار هزار هزار بار مبارک